امام نجف....

“چه کنم با چه کنم های دل ِ بی هدفم”

من پریشان ِ سر ِ زلفِ امام ِ نجـــــــــفم..

جبر یا اختیار

عارفی را پرسیدند:
زندگی به جبر است یا به اختیار؟
پاسخ داد:
امروز را به اختیار است تا چه بکارم
اما فردا جبر است!
چرا که به اجبار باید درو کنم هرآنچه را که دیروز به اختیار کاشته ام.

فضیلت تفکر در آفرینش بعنوان یک عبادت

تفکر به معنای فکر و اندیشه کردن و پی بردن به اعماق چیزی است که انسان را غرق حیرت و تعجّب نماید. خداوند متعال با قدرت نامحدودش زبان را خلق کرد و زیبایی آن را ذکر کردن می داند، قلب را آفرید و زیبایی آن را شکر می داند و تمامی جوارح انسان را آفرید و زیبایی آنها را عبادت و صبر می داند و بالاخره فکر را آفرید و زیبایی آن را تفکّر و تأمّل می داند. اگر کسی هر روز از یک نوع غذا استفاده نماید بعد از گذشت یک هفته کاملاً از آن غذا متنفّر می گردد. ولی این غذاهای متنوّع و ویتامین های متعدد هستند که باعث عدم تنفّر شخص از غذا خوردن می شود.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: (‏ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ‏) یعنی: «‏ من جن و انسانها را جز برای پرستش خود نیافریده‌ام. »
و در آیه دیگر می فرماید: (‏ وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ ‏) : و کسانی که مواظب و مراقب ( اوقات و ارکان ) نمازهای خود می‌باشند. اگر آدمی فقط نماز بخواند حتماً از عبادت خسته می شود، همان گونه که زیاد خوردن، زیاد نشستن و زیاد خوابیدن انسان را خسته می کند اما اگر خوابیدن، دراز کشیدن، خوردن، عبادت و حرف زدن همه ی آن ها به موقع باشند هرگز خستگی در انسان احساس نمی شود.

يا هوالاول و هوالآخر

گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود
چنگی به دل نمی زد اگر مرتضی نبود
ما را نوشته اند گدایان مرتضی
بر روی سینه حک شده این لوح یاد بود
شایسته است رو به نجف ، عاشق علی
شب را سحر کند همه در حالت سجود
روح الامین ز جانب حق ذاکر علی است
گهگاه اگر به سمت نبی می کند فرود
ما را ز خاک پای علی آفریده اند
در کثرتیم اگر همه از وحدت وجود
تنها امیر هر دو جهان گشته مرتضی
کوری چشم دومی و آن زن حسود
حاجی به دور کعبه و ما دور مرتضی
حج ها بدون حب علی واقعا چه سود ؟!
من خاک پای هرکه شده زائر علی
بر زائران خاک نجف رحمت و درود
مشهد بهشت ، کعبه بهشت ، کربلا بهشت
خاک بهشت هم به دلم چون نجف نبود
حال دلم بد است ، نجف روزیم کنید
رحمت به شاعری که به شعر این چنین سرود:
“چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است”
ایوان طلای یار ، دل از عاشقان ربود

ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین..