هو..
هو
?..می خواهم راه بیفتم چه کنم ؟
1- دهانت را ببند ( که سالک را دهانِ بسته باید ) از همین امروز شروع کن!
2- تن خسته
3- دل بشکسته باید .
یک کسی حرف ناسزا به تو گفت ردّش نکن. دلت می شکند ، ممنونش هم باش .آقا ممنون . شما باعث شدی ( یک حرف ناروا گفتی )،دلم را شکستی . من کجا می توانستم یک چنین دلِ شکسته ای پیدا کنم؟
بدان راهست بر ما حقّ بسیار
چو حقِّ مردم پاکیزه کردار
ز مردم تا گران جانی بدیدم
به القائاتِ سبّوحی رسیدم
?که به تعبیرِ شریفشان در دفترِ دل ( در شرح آن هم آوردیم ) می فرمایند :« طبعِ مزاجِ من طوری است که تا از ناحیه ی دیگران یک تلنگری ، یک بدی ای ، یک ناروایی ، یک نیشی ، یک چیزی به من نزنند ، از آن طرف برای من ، در باز نمی شود ». زدند ، در باز شد . آتش زدند کربلا را ، در باز شد ، تشنگی دادند ، در باز شد ، به آقا جسارت کردند ، در باز شد . نظامِ عالَم اینطور است
اسرار را به بهانه می دهند نه به بها..
___________________
?شرح دروس معرفت نفس
?استادصمدی آملی حفظه الله
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رحمانيان كوشككي در 1396/11/25 ساعت 09:12:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |