عبودیت نه عبادت

پرستش و اطاعت ظاهري ، اگر بدون تسليم و پذيرش قلبي باشد، بي ارزش است . بنده بايد تسليم محض و بي قيد و شرط امر خدا باشد و در برابر فرمان الهي و دين خدا، سليقه ها و خواسته هاي شخصي را كنار بگذارد و به نيش و نوش ديگران و خوش آمدن و بد آمدن مردم بي اعتنا باشد. اين تسليم محض و بي چون و چرا بودن ، همان عبوديت است كه فلسفه عبادت است .
ابليس ، با آن همه سابقه عبادت ، چون روحيه عبوديت نداشت ، در مقابل فرمان خدا درباره سجده بر آدم سرپيچي كرد و مطرود شد.
ريشه استكبار و اعراض مردم از دعوت هاي انبياء، آن بوده كه حالت تسليم و عبوديّت نداشتند و تابع خواسته دل بودند.
قرآن مي فرمايد: اءَفَكُلَّمَا جَآءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْويَّ اءَنفُسُكُمْ اسْتَكْبَرْتُمْ(60)
آيا هر گاه پيامبري از طرف خداوند، براي شما قانوني مي آورد كه مطابق دلخواهتان نبود، تكبّر مي ورزيد؟
در جاي ديگر مي فرمايد: فَلاَ وَرَبِّكَ لاَيُؤْمِنُونَ بك حَتَّي يُحَكِّمُوكَ فِيَما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَيَجِدُواْ فِيَّ اءَنْفُسِهِمْ حَرَجَاً مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيماً(61)
بخدا سوگند، ايمان واقعي به تو نمي آورند، مگر آنگاه كه در مشاجرات و نزاعهايشان تورا به داوري بپذيرند و در برابر قضاوت تو، هيچ ناراحت نشوند و تسليم بي چون و چراي حكم الهي باشند.
پس ، عبادتي ارزشمند است كه سرچشمه از عبوديّت و تسليم و رضاي انسان داشته باشد. عبادت ، بندگي خدا كردن است ، نه بنده خود و تابع هوس و تمايلات خويش بودن .
هر گاه براي مسلمانان صدر اسلام ، حكم جهاد مي آمد، گروهي مي گفتند: چرا اين فرمان ، مدّتي به تاءخير نيفتاد و حالا فرا رسيد؟
لَوْلاَّ اءَخَّرْتَنَآ إِلَيَّ اءَجَلٍ قَرِيبٍ(62)
در واقعه تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه ، عدّه اي گفتند: چرا؟ قرآن پاسخ مي دهد: لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبْ عَلَي عَقِبَيْهِ(63)
تا ببينيم چه كسي پيرو پيامبر است و چه كسي به عقب برمي گردد (و دهن كجي مي كند).
نمونه كامل تسليم و عبوديت را در داستان ابراهيم و اسماعيل عليهم السلام مي بينيم ، كه هم پدر، مطيع محض دستور خدا است و فرزند را به قربانگاه برده و كارد بر حلقومش مي گذارد. و هم اسماعيل ، مي گويد: اي پدر، آنچه را كه فرمان است انجام بده يا اَبَتِ اِفْعَل ماتُوُمَر(64)
ابراهيم عليه السلام نمونه كامل يك بنده مطيع و تسليم است ، چه در قرباني كردن فرزند، چه در رها كردن هاجر و اسماعيل در بيابان هاي خشك مكّه ، چه در آمادگي براي افتادن در آتش نمروديان .

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.