رسالت حوزویان

قرآن كريم فرمود: عده اي هجرت كنند، به مراكز علمي و حوزه ها راه پيدا كنند، فقيه بشوند. منظور از فقيه در كتاب و سنت، فقه مصطلح نيست؛ چنان كه منظور از حكمت در كتاب و سنت هم حكمت مصطلح نيست. اخلاق حكمت است، فقه حكمت است، دستورات ديني حكمت است، اعمال و انگيزه هاي صحيح حكمت است؛ روايات حكمت را بر اخلاق، فقه، ساير مسائل اعتقادي و غيراعتقادي (مثل اخلاقي و عملي) اطلاق كرده است.

فرمود: فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين (توبه/ ۱۲۲). كسي كه حكيم شد، فقيه شد، فيلسوف شد، مفسر شد، در بين راه است، اين طليعه راه است. وظيفه بعدي اين است كه: و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم: وقتي كه برگشتند، مردم را بترسانند ؛ از جهنم، از عاقبت تلخ گناه بترسانند. بگويند گناه واقعاً آتش است و واقعاً سم است. سخنراني كردن، كتاب نوشتن و تدريس، گوشه اي از كار حوزه هاست.

اينها ابزار كار است. فرمود: ليتفقْهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم ممكن است يك كسي مايه علمي داشته باشد، اما چون آن طهارت روح در او نيست، اين توان را ندارد كه مردم را از عاقبت گناه بترساند! گناه از هر سمي بدتر است. هروئين تاثيرش مگر چقدر است؟ ده سالي، بيست سالي با انسان درگير است، بعد بدن را از پا در مي آورد و ديگر هيچ! اما گناه كه از اين قبيل نيست: ثم لايموت فيها ولا يحيي (اعلي، ۱۴) اين طور نيست كه حالا اگر آلوده شد، بتواند نجات پيدا كند! نظير هروئين نيست، نظير انفجارهاي ديگر نيست كه با مردن تمام بشود، ثم لايموت فيها ولا يحيي است. چنين خطري است.
چيزي كه از چشم دور است، از حس و عقل عادي عرف دور است، بايد تعبداً پذيرفت. به تعبير لطيف مرحوم ميرداماد: آدم بايد اين كلام وحياني را درجان خود جا بدهد. آن وقت باورش مي شود كه اين گناه هم سم است و ديگر در خلوت و جلوت دست به گناه نمي زند!وظيفه حوزه ها اين نيست كه فقيه بشوند، حكيم بشوند، مفسر بشوند؛ اين بين راه و ابزار كار است، وظيفه اساسي اين است: ولينذروا قومهم ادا رجعوا اليهم. بايد بروند انذار كنند. اين چنين نيست كه بگويند: حالا كه امكانات هست، وضع ما خوب است، گروه پژوهشي و تحقيقي هست، ما همين جا مي مانيم و تأمين مي شويم! حوزه براي اين نبود كه مشكل مالي كسي حل بشود تا كسي بگويد: من كه اينجا مي مانم و تحقيق مي كنم و نياز مالي ندارم، چرا بروم؟ اين تعهدي است كه از ما گرفته اند.

از ما تعهد گرفته اند كه برويم! همان طوري كه يك مقام مسئول سوگند ياد مي كند، ما هم وقتي وارد حوزه شديم، در محضر ذات اقدس اله مثل اينكه سوگند ياد كرديم. كسي كه وارد حوزه علميه مي شود، نظير عالم ذر يك پيماني دارد، يك الست بربكم دارد، يك قالوا بلي دارد. كسي كه اينجا آمد، ذات اقدس اله مي گويد: تفقه، ثم انذر! چنين نيست كه ما آمديم اينجا مهمان ولي عصريم، در كنار سفره آن حضرت ساليان متمادي مهمان آن حضرت هستيم، اين درسها را بخوانيم، بعد بگوييم: حالا ماه مبارك رمضان اينجا بنشينيم، پژوهش بكنيم! از اين كتابها زياد نوشته اند.
وقتي كه آمديم حوزه، به ما گفتند: تفقه ثم انذر ، قالوا: سمعنا و اطعنا! فرمود: بايد انذار بكنند. يعني اگر رسول گرامي را ذات اقدس اله فرمود: قُم فانذر . قُم نه يعني پاشو! قيام كن، نه يعني بايست؛ يعني ايستادگي كن! آن كه نشسته حرف مي زند، ايستاده است و ايستادگي مي كند. آن كه ايستاده وقت تلف مي كند، نشسته است! فرمود: قم فانذر. ايستادگي كن، در برابر بيگانگان، بايست و اينها را با حرفهاي الهي آشنا بكن، اينها را از عواقب گناه بترسان! جهنم جدي است، گناه جدي است، باند بازي جدي است. اين طور نيست كه اگر كسي با فريب دادن بخواهد مشكل خودش را حل بكند و بگذرد؛ اين طور نيست. اين رسالت ماست وقتي به حوزه آمديم!


هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.