تا بوده همین بوده و تا هست همین هست

تنها اسدالله به خیبر شده فائق
مبهوت شدند آن دو فراریِ منافق
از واهمه گشتند به هر سو متفرق
جا داشت همان لحظه ابابکر کند دق
نفرین خدا پشت سر آن دو لعین است

تا بوده همین بوده و تا هست همین هست

حیدر که رجز خواند عدو بی خبر افتاد
در معرکه دیدند هزاران سپر افتاد
با تیغ دو سر ، سر پی سر.. ضربدر افتاد
با شیر خدا هر که در افتاد ور افتاد
پس خصم علی(ع) تا به ابد نقش زمین است

تا بوده همین بوده و تا هست همین هست

گشتند ملائک همه خرسند به دورش
عشاق رسیدند چو اسپند به دورش
حجاج همه وقت طوافند به دورش
قبل از همه چرخید خداوند به دورش
“حق است علی” حک شده بر عرش برین است

تا بوده همین بوده و تا هست همین است

تا دید علی(ع) دست گدا گشته مشخص ..
انگشترش از زیر عبا گشته مشخص ..
پس معنی آیات ولا گشته مشخص
با نور علی(ع) ، نور خدا گشته مشخص ..
خورشید سماواتی رب الارضین است

تا بوده همین بوده و تا هست همین است

بی مهر علی کل عبادات تلف شد
امشب دلم از حُبّ علی(ع) پر ز شعف شد
پابوسی سلطان نجف ، باز هدف شد
هر کس که شبی داخل ایوان نجف شد
با مهر علی داخل در حصن حصین است

تا بوده همین بوده و تا هست همین است

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.