امان از دل زینب...
شمر فهمید که انگار علمدارت نیست…
چه عجولانه به گودال سرازیر شده…!
دو قدم رفت به پایین و دوباره برگشت…
داد زد: زود بیایید،زمین گیر شده…!
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط رحمانيان كوشككي در 1394/08/10 ساعت 10:49:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید